English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7961 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deuce U انداختن گوی گلف به سوراخ با دو ضربه دیوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
putt U ضربه برای انداختن به سوراخ
putts U ضربه برای انداختن به سوراخ
putted U ضربه برای انداختن به سوراخ
tap in U والیبالی زدن توپ بسکتبال انداختن گوی گلف با ضربه ارام به سوراخ
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
hammer drill سوراخ کن ضربه ای
spits U سوراخ کردن تف انداختن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
chippie U ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
holed U به سوراخ انداختن گوی گلف
holing U به سوراخ انداختن گوی گلف
holes U به سوراخ انداختن گوی گلف
hole out U انداختن گوی گلف به سوراخ
hole U به سوراخ انداختن گوی گلف
holeable U گوی اسان برای به سوراخ انداختن
putter U چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
puttered U چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
puttering U چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
putters U چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
netball U بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block U قالب سوراخ سوراخ
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
grid U دریچه سوراخ سوراخ
riddles U سوراخ سوراخ کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
grids U دریچه سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
let down U پایین انداختن انداختن
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
columbarium U سوراخ
loop U سوراخ
orifices U سوراخ
leak U سوراخ
orifice U سوراخ
punctures U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
puncturing U سوراخ
borehole U سوراخ
punches U سوراخ کن
boreholes U سوراخ
punched U سوراخ کن
tap U سوراخ
punch U سوراخ کن
tapped U سوراخ
imperforate U بی سوراخ
tapping U سوراخ
leaked U سوراخ
looped U سوراخ
puncture U سوراخ
spy hole U سوراخ
taphole U سوراخ
mure U سوراخ
perforation U سوراخ
pitting U سوراخ سوراخ
broach U سوراخ کن
broaching U سوراخ کن
eyelet U سوراخ
boring U سوراخ
broaches U سوراخ کن
pumiceous U سوراخ سوراخ
eyelets U سوراخ
thirl U سوراخ
outages U سوراخ
outage U سوراخ
overture U سوراخ
punctured U سوراخ
overtures U سوراخ
holing U سوراخ
leaks U سوراخ
loops U سوراخ
broached U سوراخ کن
edge perforated U لب سوراخ
holed U سوراخ
pecker U سوراخ کن
lace U پر از سوراخ
foramen U سوراخ
laces U پر از سوراخ
waterholes U سوراخ
waterhole U سوراخ
broacher U سوراخ کن
foraminated U سوراخ سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
holes U سوراخ
pertusion U سوراخ
opening U سوراخ
piercer U سوراخ کن
openings U سوراخ
meshes U سوراخ
mesh U سوراخ
fenestra U سوراخ
hole U سوراخ
finger hole U سوراخ
awl U سوراخ کن
slot U سوراخ
drill hole U سوراخ
perforator U سوراخ کن
alveolar U سوراخ سوراخ
pinking U سوراخ
abroach U سوراخ
punctulate U سوراخ سوراخ
meshing U سوراخ
pigenhole U سوراخ
peep hole U سوراخ
slotting U سوراخ
slots U سوراخ
borehole U سوراخ مته
plugs U سوراخ گیره
pools U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
boreholes U سوراخ مته
pore fungus U اغاریقون پر سوراخ
bores U سوراخ مته
perforative U سوراخ کننده
broach U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
bores U قطر یک سوراخ
pitted U سوراخ سوراخ چاله چاله
drill U سوراخ کردن
of proof U سوراخ نشدنی
on tap U سوراخ دار
drilled U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
penetrable U سوراخ شدنی
bore U سوراخ مته
bores U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
bore U قطر یک سوراخ
auger U زمین سوراخ کن
f. of the ear U سوراخ گوش
nostril U سوراخ بینی
nostrils U سوراخ بینی
eyebolt U پیچ سر سوراخ
basic hole U سوراخ مقدماتی
blind hole U سوراخ کور
blind hole U سوراخ مسدود
feed hole U سوراخ پیش بر
anuses U سوراخ کون
formed hole U سوراخ نیمرخ
foraminated U سوراخ دار
foraminate U سوراخ دار
foraminate U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
anus U سوراخ کون
bottom hole U سوراخ اصلی
grout hole U سوراخ تزریق
drilled grout hole U سوراخ تزریق
Recent search history Forum search
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
0دست را دورگردن کسی انداختن
0ضربه به میانه پایین گوی در بیلیارد در انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com